پایگاه خبری آوای ماغر /زندان تاریخ و نزاع دسته جمعی- سید مهدی اسعدی خوب دانشجوی دکترای توسعه:موضوع نوشتار را با یک سوال آغاز مینماییم ؛آیا کسانی که در نزاعهای دسته جمعی و قومی مشارک دارند، انسانهای متوحش ، سنتی و غیرمتمدن هستند؟؟؟
در این نوشتار به دنبال پاسخ این سوال بوده تا با دلیل روشن نماییم که اصلا چنین نیست و این یک نگاه بسیار سطحی و غیرعلمی به داستان میباشد و بین ما با این انسانها تفاوت آنچنانی وجود ندارد.
انسان یک موجود تاریخمند است و در طول تاریخ افراد نادری مانند پیامبران و متفکران بزرگ توانستند از زندان تاریخ رهایی یابند و افق دورتری را دیده و اندیشه و رفتاری فرا تاریخی و جغرافیایی داشته باشند. به عبارتی توانستهاند برخی از بندهای این زندانهای متعدد را باز نموده و افق دید آنها شعاع وسیعتری را ببیند.
به عبارتی میخواهم به این نکته بپردازم که همه ما در زندانهایی اسیر هستیم. زندانیهایی که مارا احاطه کردند عبارتند از: نژاد، جنسیت، مرزجغرافیایی، ملیت، قوم، مذهب، عقیده، عرف و سنت.
انتظار میرود خواننده عزیز این نوشتار همین الان کمی تأمل نماید و حقیقتا توجه نماید که خود الان در کدام یک از این زندانها هستند. در واقع شما در زندانهایی هستید که خود شما در ایجاد آنها و ساختن این میلهها نقشی نداشته و قبل از شما بوده و پیشینیان برای شما ساختهاند. همانطور که شما در زندان ملیت و قومیت و مذهب و جنسیت و نژاد هستید، سایر مردم هم نسبت به زندانهای خود حساس هستند و بر روی آنها تعصب خاصی میورزند. ریشه بسیاری از اختلافات بشری در همین موضوع است که هر مذهبی و ملتی و نژادی خود را برحق و برتر دانسته و خودبرتربینی دارد، در صورتی که هیچ استدلال منطقی گواه بر این امر نیست. البته بگوییم منظور من نسبیگرایی در حقیقت دین نیست، بلکه مراد من واقعیت یک اجتماعی است که فعلا در جهان حاکم است.
یکی از بزرگترین رسالتهای پیامبر اسلام (ص)، همین موضوع بود که این بندها ی زندانهای بشریت را پاره کند و شاخص انسانیت و اخلاق و به تعبیر کلام قرآن، تقوا و پرهیزگاری را معیار این چارچوب قرار داد و همین است که در کنار پیامبر از وحشی آفریقایی تا ایرانی زرتشتی و مصری و یهودی و مسیحی و عرب و گدا و غنی مشاهده میشود.
به قول اقبال لاهوری، رسالت پیامبر اسلام را فراتر از نژاد و ملیت میداند، زیبا سروده است:
گر نسب را جزو ملت کرده ای رخنه در کار اخوت کرده ای
در زمین ما نگیرد ریشه ات هست نامسلم هنوز اندیشه ات
عشق ورزی از نسب باید گذشت هم زایران و عرب باید گذشت
هرکه پا در بند اقلیم و جد است بی خبر از لم یلد لم یولد است
اصل ملت در وطن دیدن که چه باد و آب و گل پرستیدن که چه
برنسب نازان شدن نادانی است حکم او اندر تن و تن فانی است
باری، موضوع این است که همه ما در زندانهایی از تاریخ و جغرافیا و سنتها و عرف قرار داریم که فرار از این زندانها بسیار سخت و در واقع یک انقلاب درونی و عصیان علیه خویش و این قالبهای تاریخی است. در همین رسم و رسومات سنتی یا انتخابات و روابط، ما همه اسیر قالبهایی هستیم که گسیختن آنها، موجب طرد و منزوی شدن فرد خواهد شد.
چرا در چنین مواقعی اغلب افراد از روی تعصب قومی و قبیلهای و بدون طرفداری از حقیقت، وارد نزاع شده و تعصب برادری و قومی جای حقیقت را میگیرد؟
نزاعهای قومی تقریبا نمونه کوچکی از نزاعهای ملی و کشوری است. همانطور که اگر یک کشور بیگانه با ملیت عرب یا یهود به کشور ایران حمله کند و همه ما با جان و دل از مرز و ملیت و مذهب خود دفاع میکنیم، بنابراین در نزاع بین دو قوم هم داستان همین است و وقتی یک شخص از قومی مورد ظلم قرار گیرد، بقیه قوم هم به پشتیبانی و حمایت بلند خواهند شد.
در جواع محلی و قومیتی، سنتها و ارزشهای خاص خود حاکم میباشد و یک شخص تمام هویت و پایگاه و منزلت اجتماعی خویش را از قوم خود میگیرد و در واقع فرد جزئی از اندامواره جمع بوده و تابع سنت و رسم و عرف قوم خود میباشد.
اینکه ما بخواهیم رسم و رسومات یک قوم و قبیله را برداریم و همه را در ترازوی دیگری بسنجیم، به بیراهه رفته ایم.
در جوامع محلی اگر کسی از طایفه و قوم خود و مسائل مربوط به تبارش جدا گردد، یعنی هویت و پایگاه اجتماعی خود را از دست می دهد. همین هویت و پایگاه اجتماعی موجب وابستگی و جمعگرا و تابع و سازگار شدن فرد با آن گروه مرجع میگردد.
از جمله مصائب و عواقب این نوع نگرش و شیوه زندگی، گاها وقوع نزاع های دست جمعی در میان این جوامع است. که در ذیل، این پدیده و ناهنجاری در بستره تاریخی خود مورد تفحس و واکاوی قرار خواهد گرفت. این چنین گمان نکنید که یک قوم نادان و وحشی و غیرمتمدن هستند، شما اگر کمی عمیقتر به موضوع بنگرید اگر ما هم جای این افراد باشیم مرتکب همین عمل و رفتار خواهیم شد.
قوم لر از جمله اقوام کهن و ریشه دار، غیور و شجاع بودند و در بسیاری مناطق هنوز به شکل سنتی و عشایری و در کنار هم زندگی میکنند، این شیوه زندگی یک سری ملزوماتی به همراه خود دارد که نمی توان آن را ملامت و سرزنش کرد. در جوامع محلی و لری، کمتر کسی بدون برادر و طایفه خود به مراسمات شادی و عزا می رود و هر نوع مجالسی و انتخاباتی و بدهی داشته باشند، در کنار هم هستند و از همدیگر حمایت میکنند. حتی مواقع رأی گیری و انتخابات شورا، کمتر کسی به شایستهسالاری و تخصص و تعهد نگاه میکند، بلکه هر شخصی به نماینده طایفه خود رأی میدهد و اگر چنین نکند از آن طایفه طرد و منزوی خواهد شد.
اینکه ما بگوییم همه آن قوم و طایفه نادان و بیفرهنگ و بیشعور هستند و چنین برچسبهایی بزنیم اصلا کار عاقلانه و درستی نیست یک موضوع مهم که نباید غافل بود در جوامع محلی و سنتی، عرف و رسومات بر قانون تقدم دارد و هنوز حرف یک ریشسفید و فرد رهبر طایفه از حرف یک قاضی یا فرد تحصیلکرده بیشتر مورد پذیرش قرار میگیرد و مقبولیت دارد.
پس نتیجه میگیریم که آنچه باعث نزاعهای دسته جمعی در شهرستانهای لرنشین میگردد، نادانی و بیفرهنگی و عقب ماندگی نیست، بلکه شیوه زندگی، ماهیت تاریخی و فرهنگی این جوامع، وابسته بودن فرد به جمع، مهم بودن پایگاه و جایگاه اجتماعی فرد در بین طایفه خویش می باشد، همچنین درکنار هم زندگی کردن قوم و طایفه که زمینه درگیری و گستردگی نزاع را فراهم میکند.
اما در شهرهای کلان، فردگرایی به جای جمعگرایی حاکم است و زمینه بروز نزاع دستهجمعی فراهم نیست. در جوامع محلی اگر یک شخص مورد ضرب و شتم قرار گرفت، به جای اینکه از مجاری قانون پیگیری کند، سعی در گرفتن انتقام دارند چون آن را ننگ دانسته و اعتقاد دارند که این ننگ را فقط با اقدام مشابه باید پاک کرد.
در پایان ؛
اگر ما شیوه کتاب خدا و پیامبر بزرگ اسلام را پیش گرفته و چشم حقیقت بین و حق طلب را به جای چشم متعصب قرار دهیم، کاری بس نیکو انجام دادیم و سعی در گسترش اخلاق اسلامی و ایرانی و جوانمردی نماییم و یکی از شرایط لازم برای توسعه هر جامعهای، پایبندی به قوانین و قانونمند شدن مردم میباشد. لازم به ذکر است که در آیات قرآن کریم به طور صریح اشاره شد که اگر کسی مؤمن و بردار دینی خود را عمدا به قتل برساند، خداوند عذاب سختی برای او در نظر میگیرد و مجازاتش آتش جهنم است ( سوره نساء، آیه 93). با توجه به اینکه در چنین جوامعی، عرف و رسومات و قدرت ریشسفیدان و رهبران محلی بر قانون و مجریان قانون اولویت دارد، بنابراین افراد ریشسفد و رهبران محلی که پایگاه اجتماعی قابل قبولی بین مردم دارند، از این موقعیت به درستی استفاده و در جهت خیر و اصلاح امور مردم حرکت کنند. همانا در قرآن کریم هم خداوند می فرماید: که اصلاح میان مردم پاداش نیکویی دارد (سوره نساء، آیه 114). همچنین در سوره آل عمران خداوند پیشنهاد می کند که برخی از شما باید میان خلق را اصلاح نماید و به نیکوکاری دعوت و از بدی نهی کند و این افراد رستگار دو عالم هستند (سوره آل عمران، آیه 104).
راهکارهای عملی رفع نزاعهای دسته جمعی: 1. مهاجرت و جابجایی دو گروه طرف نزاع از همدیگر. 2. سرعت گرفتن روند قانونی ماجرا و نتیجه عینی این فرایند قانونی تا مردم مطمئن باشند که قانون حق آنها را دادخواست میکند. 3. استفاده از قدرت ریشسفیدان و رهبران محلی.
انتهای پیام/
نظرات کاربران